دفتر جادویی من

ساخت وبلاگ
دومین روز!  خدا منو بیدار کرد...نزدیک بود خواب بمونم..اشتباه ساعتو تنظیم کردم..اشتباهی که مطمئنم در آینده همچنان تکرار میشه ...

امروز استادو دیدیم بالاخره..اصلا کاری با ما نداشت..فقط روی صحبتش رزیدنتا بود تازه اونم رزیدنت ارشد..کاری با سال یکی نداشت...

سه شنبه نوبت کشیکمه! یعنی کشیک چطوریه ؟!!!

امروز با چنتا از بچه ها مورمینگو پیچوندیم رفتیم صبونه خوردیم تو پاویون..چسبید ولی..

بنظر دخترای خوبی هستن ...ولی اگه زهرا یا مریم باهام بودن خیلی بهتر میشد...

دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : روز دوم محرم,روز دوم محرم به نام کیست,روز دوم محرم به نام, نویسنده : ainterntums8 بازدید : 31 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

دیروز اولین کشیکم بود..از 8 صبح اونجا بودم..شروعش با اعزام بود..رفتم بیمارستان امام یه چند ساعتی الاف شدم..ولی چقدررر شلوغه..دلم به حال خودم سوخت قراره داخلی اونجا باشم.. اولین کشیک خوب بود..آف بود..اصولا روزبه خوبه..با یه رزیدنته همش میحرفیدیم..دختر خوبی بود..فقط یکم خاص بود... یه مریضه اومد خانوم مسن همش فریاد میزد من امشب میمیرم شما منو میکشین..نمیذاشت معاینش کنم..میگفت خانوم دکتر میخوای منو بکشی.. یکم ازش میترسیدم..نمیدونم چرا..ولی آخرش بهش هالوپریدول زدن که آروم شه.. پست کشیکمم موندم بخش چون استاد میومد..ولی شبش خوب خوابیدم..کشیک خوبی بود دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainterntums8 بازدید : 34 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

الان ساعت 4 صبحه و دارم صدای بارونو میشنوم...اولین بارون پاییزی...اولین بارون آبان...

بیخواب شدم از 3.5 بیدارم...الانم مث جغد خوابم نمیبره ... 

دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : بارون پاییزی سیروان,بارون پاییزی سیروان خسروی,بارون پاییزی از سیروان, نویسنده : ainterntums8 بازدید : 28 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

تقریبا 30 ساعت کشیک بودم

دارممم میمیییرم..از پزشکی بدم میاد..دیگه آخراش هیچی نمیفهمیدم...کاش پزشکی نمیخوندم..کاش میرفتم یه رشته مهندسی .. 

خیلی بهم فشار اومده..واقعا خسستم..اولین کشیک سنگینم بود..

کشیک داخلی امیراعلم..امروز خیلی اذیت شدم..خیییلی..مریضا خیلی بدحال بودن

روحیمو باختم...کاش میشد پوست قبول شم...دیگه چشام داره میره

دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainterntums8 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

روزای سختی رو دارم میگذرونم... تنهایی دارم این سختی رو تحمل میکنم... کسی نیس باش دردودل کنم و آرومم کنه... هرکی به فکر خودشه... فردا کشیکم ..امیدوارم دیگه مث این دو روز دهنم سرویس نشه...دیروز که پست کشیک بودم از 3 بعداز ظهر تا 6 صبح امروز خوابیدم !!! سابقه همچین خوابی رو نداشتم ..این خودش نشون میده چقدررر خسته شدم! خیلی کندم! بخاطر همین از خودم بدم میاد... دوس داشتم یکم فرز بودم تو کارام.. فس فس میکنم! رزیدنتم خیلی خوب قاطعانه با مریض برخورد میکنه.. کاش منم یاد بگیرم.. اگه این مهارتو یاد نگیرم میرم پاتولوژی میخونم... امروز این تصمیم رو گرفتم.. رادیو هم نیاز به این مهارت نداره ولییی کار حضرت فیله قبول شدن رادیو! خیلی غر میزنم میدونم :(   دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainterntums8 بازدید : 25 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

دیشب کشیک بودم..اذیت شدم خداییش ..هعیییی امروز باید مریض معرفی میکردم..مریضی که دکتر قارونی دست گذاشت روش کولیت اولسروز بود..دیشب شرح حالشو گرفته بودم..ولی شرح حال تو پرونده نبود..گم شده بود!!! ناچارا از رو شرح حال رزیدنت خوندم که ناقص بود... الانم تو اورژانسم امیدوارم مریض نیاااد ..خسسستم تو 30 ساعت شاید دو ساعت خوابیدم.. دیشب که آف شدم 3 نصفه شب رفتم تو تخت اصصصلا خوابم نمیبرد با اینکه واقعاا خسته بودم..ولی صبح به زوررر پاشدم باید میرفتم مورنینگ..  رزیدنتم خوبه ..دوسش دارم..خانم دکتر سلامی ..رزیدنت عفونیه ..اعتماد به نفسشو دوس دارم دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainterntums8 بازدید : 27 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

دلم تنگه... دلتنگیم مزمن شده..بهش عادت کردم..بعضی وقتا ولی پیک میزنه و افکار احمقانه میاد تو سرم! ولی نمیدونم با چه مکانیسمی خودتنظیمی منفی ایجاد میشه و کورتکسم مهار میشه! 

دیگه شادی قبل نیستم...حتی دیگه ذوق خرید چیزی رو هم ندارم..بی تفاوت شدم 

فردا باید 6.5 پاشم ..7.5 باید تو اورژانس باشم...امیدوارم فردا خلوت باشه...کاش فردا روز خوبی باشه..قراره با دوستم برم کافه ..بعد از مدتها میخوام یه حال و هوایی عوض کنم...

کاش حافظه دکمه ریست داشت...

دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : من اینجا بس دلم تنگ است,من اينجا بس دلم تنگ است و هر سازي,من اینجا بس دلم تنگ است با صدای اخوان, نویسنده : ainterntums8 بازدید : 40 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55

امروز مورنینگ داشتم..بیمارم PSVT بود .. از ب بسم الله تا انتهاش دکتر رخشانخواه ازم ایراد گرفت..فک کنم شب قبلش با زنش دعواش شده بود! یجور برخورد کرد انگار دارم سنتز میکنم ...خیلی بدم اومد ..بچه ها گفتن معلوم بود ازش عصبانی بودی  خلاصه مورنینگ خوبی نبود...امروز خدارو شکر اورژانس خلوت بود.تقریبا هر روز ACS میاد اورژانس ..حتی امروزم یکی اومد... امروز یه پیرزنه اومده بود گیر داده بود نوار قلب بگیریم ازش ..باید میرفت درمانگاه..پرستارا میگفتن این عادتشه همش میاد اینجا گیر میده ..فشارشو گرفتم ولی آخرش مورد عنایت قرار داد هممونو..خداییش یسریا میان تو دست وپا مث پارازیت .. مشکلی نداشت بنده خدا ولی مزاحمت ایجاد میکرد...همه رو عاصی کرده بود... نوارقلب اورژانس که واسه چکاپ نیس... از دکتر رخشانخواه بدم اومد..قبلا دوسش داشتم ...هرکی بهم گیر بده ازش بدم میاد ... مطمئنا تا آخر اینترنی از آدمای زیادی متنفر میشم..حوصلشونو ندارم دفتر جادویی من...
ما را در سایت دفتر جادویی من دنبال می کنید

برچسب : psvt ecg,psvt icd 10,psvt medical abbreviation, نویسنده : ainterntums8 بازدید : 49 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 12:55